استدلال زن نگرفتنش این شده که تا وقتی زن ندارم، غُصه قسط و اجاره خانه و خرجی و کجا بودی و چرا دیر کردی رو ندارم !!
پ ن : خدایی مرد هم مردهای قدیم . توکلشون به خدا بود و دلشون قرص . دستای پینه بسته بستشون اینقدر اعتبار داشت که اگر جلوی خدا بلند میشد خالی بر نمیگشت .
لباس های خاکی و دستای کاری و اخلاق مردونشون بهشون اجازه نمیداد دم از مشکلات بزنند .
مردای قدیم کوه بودند ! کوه ... قابل اعتماد ! تکیه گاه ! سایه ی بالای سر ..
مردای قدیم مرد بودند ..... مرد !!
این پستت باز یادآور مردان بی غیرت و هوس باز این دوره بود. مسائلی که به تازگی زیاد شنیده ام و نمی دانم تا کی تکرار می شود.
اصلا به یچ وجه منظورمون این نبود !! مرد های جدید هم هنوز هستند که بوی مردای قدیم رو میدند ..
زن های قدیم هم زن بودن ! با همه چی می ساختن ! اینقدر ناز و عشوه نداشتن این قدر غر نمیزدن !! والا !!!
والا :)
نکته اساسیش اینه که قدیمها مهریه گرفتن هم مرسوم نبود... تا 10-15 سالی هم خونه مادر شوهر... !!!
شرایط امروزی رو رو دوش مردهای قدیم هم بذاری، کمرشون میکشنه! غیر از اینه؟
حرف حساب جواب نداره
با کامنت علی موافقم.
منم همینطور
مردا قدیم یک تار سبیلشون را گرو میگذاشتن و قرض میکردن
حالا یارو هزار تا چک و سفته میده میخوای پولتو وصول کنی باید بری شکایت
اگه مردای این زمونه همچین استدلال می کنند علتش زنهای این زمونه هستند. چند درصد از دخترای این زمونه حاضرند با مردایی ازدواج کنند که دستشون پینه بسته و توکلشون برخداست ولی هشتشون گروی نهشونه؟ ماکه چند بار اقدام کردیم گفتند باید فلان و فلان و فلان و ... داشته باشی . دخترهای این زمونه فقط به فکر مادیات و رفاه دنیوی هستند . دختر هم دخترای قدیم که هدفشون رضای خدا بون نی رضای چشمهای سیری ناپذیزشون...
ای بابا توکل بر خدا کدومه !
ازین مردا تو این زمونه هم زیاده منتها تفاوتش با بیست سی سال قبل اینه که دیگه " کار " به اون راحتی که قبلاً گیر میومده، نمیاد ! پول زیادی برای دستای پینه بسته نیس
ای بابا زنهای این دوره دنبال چشم و هم چشمین
صب تا شب به شوهر بدبختشون غر میزننو جیبشو خالی میکنن باز آروم نمیگیرن
به خدا اگه مردای قدیم رشته کوه هم میشدن 1ثانیه بتونن با زن های امروزی زندگی کنن
شدیدا موافقم
شاید به قول شما انقدر مرد بودن و ابهت داشتن که غرورشون اجازه نمیداد دم از مشکلات بزنن ولی زندگیاشون انقدر سخت بود؟ ازدواج کردن انقدر برنامه ریزی و پول کنار گذاشتن داشت؟ پیدا کردن دختر نجیب خوب برای ازدواج مثل الان بود؟ قناعت زنهای اون موقع مثل زنهای الان بود؟ ابهت و غرور مردا به دست بچه هاشون -که تحت تاثیر محیط بیرون و ماهواره و فیلم و هزار تا چیز دیگه رنگ گرفتن- انقدر ساده شکسته میشد توی خونه؟ انقدر عامل بیرونی بود که کمرشونو خم کنه؟
همه چی عوض شده، زنهای قدیم هم انقدر پرتوقع نبودن، انقدر دم دست نبودن نجابت داشتن.
با سلام
خوشحال میشم که بدونم شخصی با تفکر شما برای نظرات مطرح شده توسط دوستان چه پاسخی دارد!!!!!
موفق باشید
حرف های دوستان رو کم و بیش قبول دارم . اما صحبت های زده شده فکر نکنم نقض پست من بود. به هر حال مردانگی و مسئولیت پذیری چیزیه که این روزها کمرنگ شده . البته قانع بودن زن ها هم همینطور
سلام
چه بخشی از حرف ها دوستان رو کم قبول دارید؟ غالب نظرات بیانگر درمانده شدن مردان است نه ناتوانی! منم می خواستم مطالبی شبیه نظرات moosa و محمد و علی بنویسم که دیدم دوستان پیش از من نوشته اند.
مردانگی و مسئولیت پذیری کم نشده اما وقتی یه جوون با توکل برخدا میره خواستگاری اما با انتظاراتی رو برو میشه که قدرت برآوردن اونا رو نداره چه باید بکنه؟ اینا غصه قسط و اجاره خونه و خرجی نیست بلکه پتکی است که از طرف خانواده دختر بر سر مرد کوبیده می شود به گونه ای که بدون نیاز به استدلال دیگر طرف ازدواج نرود!!!
با چنین برخوردی فرصتی برای کوه شدن باقی است؟ اگر هم باشد برای یک مرد مجرد در محیط اجتماعی است نه در خانه و خانواده ی همسر!!!
"به کجا چنین شتابان،"
گون از نسیم پرسید.
" دل من گرفته زین جا ،
هوس سفر نداری ،
ز غبار این بیابان ؟ "
"همه آرزویم اما،
چه کنم که بسته پایم"
"به کجا چنین شتابان؟ "
"به هر آن کجا که باشد،
به جز این سرا ، سرایم ."
"سفرت به خیر اما ،
چو از این کویر وحشت ،
به سلامتی گذشتی ،
به شکوفه ها به باران ،
برسان سلام ما را."
چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران
ببخشید طولانی شد
خواهش میکنم استفاده کردیم . البته همه ی دختر ها و خانواده هاشون اینجوری که شما میفرمائید نیستند و همه توقعات خیلی بالا ندارند . این چیزهایی که عرض کردم توقعات معقول شروع یک زندگیه و مثلا نگفتم خرید خانه و ماشین و این ها .. و این چیزها هم پتک نیست . به هر حال یه مرد باید توانایی پذیرش یه سری مسئولیت رو داشته باشه بعد اقدام کنه برای ازدواج . منظور از این پست بی بخاری بعضی از پسران جامعه و بزرگ کردن زیاد مشکلات و تن به هر کاری ندادن برای کسب روزی هست که فکر کنم شما هم با نظر من موافق باشید
خیلی واقعا که!!!!!
الان هم دخترای خوب وجود دارن
انگار مرد جماعت عادت داره کاستی هاشو بندازه گردن دیگرون
من دوستی دارم که ۵ سال پیش ازدواج کرد ۲سال اول زندگی چون شوهرش سرباز بود فقطخودش کار میکرد و خرجشون رو میداد . تازه از خیلی از آرزوهاشم گذشت
شاگرد اول کلاسمون بود ولی به خاطر شرایطش قید ادامه تحصیل و زدو...........
البته ناگفته نماند که شوهرش هم از نوع مردای منقرض شده است چون داره هر جور میتونه محبت هاشو جبران میکنه (نه از نظر مالی بلکه از نظر محبت و شرایط احساسی زندگی)
واقعا چشماتون رو میبندین رو به دخترای نجیبی که هیچ توقعی جز یه دتکیه گاه محکم ندارن
بله دیگه ... کلی نگفتیم . خدا به اون دوستتون توفیق بیشتر بده
الان هم پسرای خوب هست و هم دخترای خوب.
تنها مشکلی که هست فشاریه که روی این دو تا از طرف جامعه و والدین وارد میشه و نمیگذاره خودشون تصمیم بگیرن