روضۀ به‌روز

وزنِ "مَن‌مَن"کردن‌هایش درخانه، زیاد شده‌بود..

.

یک‌بار که دست‌اش را زیر شیرآب گرفت، مشت‌اش که پراز آب شد، چشم‌اش که خیره ماند به آب، ناخودآگاه به‌یاد روضه‌ای افتاد، بغض کرد و زیرلب گفت: السلام‌علیک یا ابوالفضل‌العباس.. انگار خودش را کنار فرات می‌دید که دارد قلپ قلپ آب می‌خورد!

.

خجل شد از این‌همه "مَن"..

نظرات 1 + ارسال نظر
یاس۱۸ پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ق.ظ

خجل شدهم اب هم او

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد