فرمود که هر که محبوب است خوب است و لاینعکس، لازم نیست که هر که خوب باشد محبوب باشد، خوبی جزو محبوبی است و محبوبی اصل است، چون محبوبی باشد، البته خوبی باشد، جزو چیزی از کلش جدا نباشد و ملازم کل باشد ....
در زمان مجنون خوبان بودند از لیلی خوبتر، اما محبوب مجنون نبودند، مجنون را میگفتند که از لیلی خوبترانند، بر تو بیارم، او میگفت که آخر من لیلی را به صورت دوست نمیدارم و لیلی صورت نیست، لیلی به دست من همچون جامی است من از آن جام شراب مینوشم، پس من عاشق شرابم که ازو مینوشم، و شما را نظر به قدح است، از شراب آگاه نیستید، اگر مرا قدح زرّین بود مرصع جوهر و درو سرکه باشد یا غیر شراب چیز دیگری باشد، مرا آن به چه کار آید؟
کدوی کهنه شکسته که درو شراب باشد به نزد من به از آن قدح و از صد چنان قدح، این را عشقی و شوقی باید تا شراب از قدح بشناسد .
گزیده فیه ما فیه ( مقالات مولانا ) به اهتمام دکتر حسین محی الدین الهی قمشه ای، صفحه 34 و 35
زیبا بود آفرین بر حضرت ِ مولانا ولی برای من خوب ِ من همان محبوب ِ من است!
من که یه چند باری خوندمش تا فهمیدم، حالا نمی شد یه کلام می نوشتید "زیبایی ظاهری نیست که باعث عشق و علاقه شه"؟