همش دارم به این فکر میکنم که شیرین و فرهاد یا لیلی و مجنون یا همین عشق های اسطوره ای معروف، اگر هم بهم رسیده بودند بازم لیلی و مجنون میموندند ؟
پ ن : اعتقادم اینه که زن و شوهری که با مشکلات سالها کنار هم زندگی میکنند و بچه تربیت میکنند و شبها بی خوابی میکشند و روزها سخت کار میکنند، عشقشون هزار بار از این عشق های تخیلی مقدس تره ...
سلام به نظر من ازدواج خیلی از عشق و علاقه ها رو کم رنگ تر میکنه و خیلی کم هستند کسانی که عاشقانه کنارهم سختی هارو تحمل میکنن . خوشحال میشم بهم سربزنی و همراهیم کنی بااجازت لینکت میکنم
ازدواج، عشق رو کمرنگ نمیکنه، بلکه تعریف و مختصات عشق در دورههای مختلف، متفاوت میشه ...
درسته ! ازدواج عشق رو موندگار و عمیقتر میکنه ...
ممنون جالب بود
سوال به جاییست و قابل تأمل .....
وصال مدفن عشق و ازدواج گورستان عشق است
لایک به جمله ی مارال
سلام
آقا ما هم وبلاگی داریم که در آن دیدگاه های خودم را راجع به ازدواج در آن می نویسم.
خوشحال می شوم اگر تشریف بیاورید و نظر بدهید
ممنون و
یا علی
عزیزم فکرمیکنم قبلا آدرس رو اشتباه دادم خوشحال میشم بهم سربزنی
سلام
به نظر من اگر در ازدواج نگاه و دیدگاه الهی باشه میتونی عاشق باشی...دوست داشته باشی بدون اینکه دوست داشته باشن،محبت کنی بدون اینکه بهت محبت کنن و عاشق بشی بدون اینکه بهت عشق بورزن...
این تجربه شخصی خودمه
حالا اگر با این دیدگاه زندگی کنی تازه میفهمی برای چی آفریده شدی...
لطفا اطلاع رسانی شود...با تشکر از همکاری شما
ما به دنیا آمده ایم
تا با زندگی کردن
قیمت پیدا کنیم
نه به هر قیمتی
زندگی کنیم.
موقع خداحافظی که می شد
می گفت:
الهی از عمرت پشیمون نشی...
...........
آیت الله بهجت را می گویم.
*******************************
باسلام و عرض ادب
خدمت شما عزیزان
از دوستان جویای حقیقت
و
پویای علم و معرفت
دعوت به عمل می آید تا در طرح "قرآنی بهجت" شرکت کنند
آدرس سایت :www.bhgat.ir
وب سایت تا چند روز آینده در حال به روز رسانی میباشد.
حقیقتش هم همینه...
مطالب جالب و کاربری بود.ممنون
چو در رویت بخندد گل
مشو در دامش ای بلبل
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد....
منم به همین فکر می کنم همیشه!
آفرین به پیوند عزیز با نظر زیبایش...
سلام
مشکل اینجاست که ما هر علاقه ای را و هر احساسی مشابه این امر را عشق می نامیم.
عشق یعنی فنا شدن در معشوق. اصل و ریشه واژه عشق از عشقه است؛ گیاهی به نام پیچک که دور نهالی می پیچد و از آن تغذیه می کند. یا شاید شبیه نیلوفر که تمام هستی و وجودش از معشوقش است...
ما قبل از ازدواج با یک نگاه عاشق می شویم و طبیعی است که این به ظاهر عشق ماندنی نیست چون حاوی شناخت نیست. اگرچه که مهمتر از آن از خود گذشتگی (که اساس عشق است) پس از ازدواج است که چون کار سختی است هیچ کس اهلش نیست. معمولا هر کسی تا یک حدی حاضر است به خاطر همسرش از خودش بگذرد و بعد می گوید : پس من چی! یا منم آدمم...
فلذا افلاطون می گه وصال مدفن عشق است...
دختر و پسری که اول دل و قلوه رد و بدل کرده اند به دو دلیل معمولا ازدواجشان گورستان عشق است:
1- چون علاقه باعث می شود آدم بدی های معشوقش را نبیند و بلکه آن ها را خوبی بپندارد!! (اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی) اما خب این علاقه واقعی نیست چون در فضای واقعیت نبوده. همراه با مشکلات زندگی نبوده. بعد از ازدواج که زندگی واقعی می شود و طرف می بیند معشوق سابقش! انعطاف پذیری ندارد و خودخواه است و در برابر مشکلات می شکند آن علاقه کم کم خواهد رفت. بلکه حتی به تنفر خواهد انجامید. چون می بیند این علاقه بوده که او را در دام انداخته پس از همین علاقه متنفر می شود!!
2- چون این عاشق و معشوق نقطه نهایی آرزویشان را وصال و رسیدن به هم می دانند و فقط می خواهند به هم برسند. دیگر هیچ فکر و برنامه ای برای پس از آن ندارند. در حالی که وصال، تازه نقطه شروع زندگی است...
ممنون...خیلی کاربردی بود